درد دل شناگران در ایسنا: فقط بگذارند کار کنیم!
شنا یکی از رشته های پایه و پر مدال در المپیک به شمار می رود؛ ورزشی که براساس نظر بسیاری از کارشناسان موفقیت در آن نسبت مستقیمی با توسعه یافتگی کشورها دارد.
توسعه شنا نقش بسیار موثری در بالارفتن شاخص سلامت جامعه ایفا می کند. وجود بیش از هشتصد استخر تنها در شهر تهران فرصت مناسبی را برای احیا و توسعه این ورزش پدید آورده اما متاسفانه عدم مرزبندی های مشخص در مدیریت بعد قهرمانی و همگانی این ورزش و بی ثباتی در راس هرم فدراسیون عملا موجب فرسودگی بدنه شنا شده است.
حامدرضاخانی، قهرمان پیشکسوت و مربی تیم ملی شنا و نیما عبداللهی شناگر جوان و آینده دار تیم ملی جوانان در فضای دوستانه خبرگزاری دانشجویان ایران، دیدگاه های خود را درباره وضعیت فعلی این ورزش و راهکارهای توسعه شنا مطرح کردند.
وقتی استخر کشوری یک میلیارد و دویست و شصت میلیون تومان اجاره داده می شود این بخش خصوصی دنبال قهرمان پروری نیست. پس شنا تبدیل به یک رشته لوکس می شود. مدیران تحمل ندارند پول درنیاورند ولی افتخار آفرینی کنند. فرهنگ جامعه ما اول فوتبال است و بعد هم کشتی.
گفت و گوی ایسنا با این دو چهره شناخته شده شنا را در ادامه میخوانید:
*جایگاه شنای ایران در مقایسه با قبل…
حامد رضاخانی: ما افت کردیم.هم کیفی و هم کمی. علت این موضوع مشخص است. من به رشته های دیگر اشراف ندارم، دخالتی هم نمی کنم. عناصر پیشرفت در شنا مشخص است. این یک معادله خیلی خیلی روشن است. ورودی و خروجی آن مشخص است. بر اساس این معادله باید تعدادی شناگر، استخر، ساعت تمرین و…داشته باشی تا شاید نتیجه بگیری. حال و روز شنای ایران خیلی بدتر از سه چهار سال قبل است. قبلا فدراسیون شنای ایران حداقل جایی به نام استخر شهید کشوری داشت که می توانستیم در آن استعدادیابی کنیم. خیلی ها در آن سه چهار سال نتیجه گرفتند و همچنان از آن نسل هستند. از جهت کیفی بسیار افت کردهایم. نمونه آن هم رکوردهای سه چهار سال قبل ماست. نمی توانیم رکوردهای سه چهار سال قبل را ثبت کنیم. از جهت کمی هم افت کردهایم. مسابقات قهرمانی کشور لیگ و آموزشگاه ها را بروید ببینید چند نفر شرکت می کردند و حالا چند نفر هستند. یعنی نه کیفیت داریم و نه کمیت. اما جالب این است اولین چیزی که مدیران می گویند این است که امکانات نداریم. این غلط است. تهران را نگاه کنید. چند استخر داریم و چند استخر در اختیار فدراسیون است؟ همین ٩ دی را هم می خواهند بگیرند تا پول در بیاورند.
نیما عبداللهی: من ١٧ سال دارم و حدود شش سال است که به صورت حرفه ای شنا می کنم. الان فضا نسبت به قبل خیلی بهتر شده است. در فدراسیون قبلی جا به جایی هایی رخ داد که نتوانستیم برنامه های تمرینی مشخصی را دنبال کنیم. اما حالا که مدیریت تغییر کرده افراد کاربلد سر کار آمده اند. الان وضعیت خیلی خوب است اما مشکل استخر داریم. اگر جایی باشد و زمان تمرینی مشخص داشته باشد و بتوانیم با خیال راحت تمرین کنیم خیلی خوب است. اگر این استرس ها نباشد می توانیم نتیجه خوبی بگیریم. من به شنا خیلی علاقه دارم. مسابقه دادن و شهرتش را دوست دارم. وقتی خوب تمرین کنی و نتیجه بگیری خیلی خوش می گذرد.
ورزش ایران باید ببیند چه می خواهد، این ورزش یا باید ۵۰۰هزاردلار خرج خلعتبری کند تا او را به تهران بیاورد یا اینکه ۵۰۰هزاردلار را روی شنا، تیراندازی و قایقرانی سرمایه گذاری کند، یعنی ما باید با چراغ قوه دنبال مدال بگردیم
*وضعیت فعلی خانواده شنا…
حامدرضاخانی: راضی ام که شنا را انتخاب کردم. البته آن زمانی که شنا را انتخاب کردم شرایطش پیش آمد که به واترپلو بروم. اما چقدر خوب شد که به واترپلو نرفتم. واترپلو یک ورزش گروهی است که خوب یا بد بودن کار هر فرد مستتر در بازی سایر افراد است. من خیلی دوست دارم نتایج کارم به خودم برگردد. دوست ندارم که در ورزش شریک داشته باشم. اگر موفق باشم دوست دارم علت موفقیت خود را بدانم. در رشته گروهی آدم می تواند خوب باشد و تیمش ببرد و برعکس می تواند بد باشد و تیمش ببرد. به صورت نسبی از شرایط فنی راضی هستم. از نظر فنی می توانم نمره خوبی به خودم بدهم. مربیگری تیم ملی افتخار است. این در قیاس افرادی است که با من در ارتباط هستند. اما در قیاس با مربیان آمریکا و استرالیا خیلی ضعیف هستم. از خودم می پرسم چرا ما نمی توانیم مربیانی داشته باشیم که در آسیا یا جهان با آن ها نتیجه بگیریم. این بستگی دارد که شاخص آدم چه باشد. در مجموع راضی هستم به شرطی که تلاش کنم.
نیما عبداللهی: همانطور که گفتم در فدراسیون قبلی افت داشتم. مربیان مدام تغییر می کردند. یک زمان کوتاهی وجود داشت که پیش حامد تمرین می کردم. کار خود را تازه با رضاخانی شروع کردهام. فکر می کنم سال آینده می توانم در آسیا حرفی برای گفتن داشته باشم. همه دوست دارند که موفق باشند. سقف همه ورزشکاران ایران المپیک است. دوست دارم روزی برسد که سهمیه المپیک را دریافت کنم.
*نقش رسانه ها و سایر ارگان ها در توسعه شنا
نیما عبداللهی: اخبار شنا زیاد منعکس نمی شود. تلویزیون زیاد به ورزش های آبی اهمیت نمی دهد. فقط شبکه اول سیما جمعه صبح ها گاهی از آموزشگاه ها تصویربرداری می کند. روزهای دوشنبه برنامه ویژه رشته های آبی را دنبال می کنم. سعی می کنم هر جا هستم آن را بشنوم. اگر کسی باشد در آسیا حرفی برای گفتن داشته باشد حتما رسانه ای هم می شود. همه شناگران فکر می کنند که کمتر از سایر رشته ها دیده می شوند. محمدعلیرضایی یک شنا گر نخبه در سطح ایران است که در مسابقات آسیایی مقام چهارم را گرفت. اگر او را با علی کریمی قیاس کنیم واقعا سهمی از مطبوعات و رسانه ها ندارد.
حامدرضاخانی: مشکل، بزرگتر از رسانه ها و فدراسیون است. اگر بخواهیم در این باره صحبت کنیم باید زنجیره ای از عوامل را برای پیشرفت آن لحاظ کنیم. شناگر و فدراسیون و خانواده و رسانه و آموزش و پرورش و کمیته ملی المپیک و بحث بیمه و باشگاه همه به هم قلاب هستند. نمی توان گفت رسانه واقعا مقصر است. آموزش و پرورش هم به تنهایی مقصر نیست. الان شنا یک فرهنگ است. شنا باید در ایران به فرهنگ تبدیل شود و آموزش و پرورش و نظام دانشگاهی و وزارت ارشاد و… درگیر آن شوند. بگذارید طور دیگری بگویم. سالی چند فیلم عاشقانه ساخته می شود و چقدر فروش دارد؟ اما سالی چند فیلم ورزشی ساخته می شود؟ رسانه در حد خودش محدودیت هایی دارد. حالا اینکه چگونه می توان محدودیت ها را حل کرد بحث خودش را دارد. در المپیک جوانان صبح و عصر استخر شنا پر بود. یعنی ما به عنوان ورزشکار جایی برای نشستن نداشتیم. همین مسابقات را در ایران برگزار کنیم بیشتر از ١۰ نفر به استخر نمی آیند. آن هم اولیای خود شناگران هستند. پس تنها رسانه نیست. شنا ورزش زمان بری است. برای اینکه به مرز قهرمانی برسد زمان می برد. اگر یک بچه شش ساله تعلیم بگیرد تا ١۵ سالگی باید صبر کرد تا فرآیند قهرمانی طی شود. کمتر پیش می آید خانواده ورزشکار و مدیر ١٢ سال تحمل کند تا بذری که کاشته میوه دهد.
شنا رشته ای است که می توان از قبال استخر آن پول درآورد. هدفگذاری استخر های ما هم پول درآوردن است. اولویت استخرهای ما قهرمان پروری نیست. به همین خاطر اماکن ورزشی ما به سمت خصوصی شدن می رود. وقتی استخر کشوری یک میلیارد و دویست و شصت میلیون تومان اجاره داده می شود این بخش خصوصی دنبال قهرمان پروری نیست. پس شنا تبدیل به یک رشته لوکس می شود. خیلی ها پول ندارند هزینه بخش خصوصی را بدهند. مدیران هم تحمل ندارند پول درنیاورند ولی افتخار آفرینی کنند. فرهنگ جامعه ما اول فوتبال است و بعد هم کشتی. به همین خاطر در شنا تعداد زیادی ورزشکار نداریم. ما چقدر فوتبالیست داریم که یک علی دایی از آن در می آید؟ به همان میزان هم باید شناگر داشته باشیم تا یک فلپس از آن درآید. بدنه ورزش ما تکلیف خودش را با ورزش نمی داند. یک سوال ساده و مهم این است که از ورزش چه می خواهیم. پول، شهرت، مدال و رنکینگ المپیکی و یا خیر دنبال سلامت جامعه هستیم. برای مثال چینی ها به این نتیجه رسیدند که در المپیک آسیایی و جهانی باید حرف اول و آخر را بزنند. این می شود استراتژی و بر اساس آن باید به رشته های انفرادی پر مدال روی بیاوری. فوتبال در آن جایی ندارد و چینی ها روی شنا سرمایه گذاری می کنند. حدود ۴۰ مدال در شنا توزیع می شود. در هر رشته هم می توانیم دو مدال بگیریم. می توانیم هشتاد مدال برای خودمان متصور شویم. باید ابتدا تکلیف خود را بدانیم. باید دید برای ورزشکار ایرانی چه رویکردی وجود دارد.
رنکینگ چین منتج از تصمیماتی است که ١٢ سال قبل گرفتند. من در المپیک آتلانتا به یاد دارم چینی ها می گفتند که ١٢ سال بعد المپیک مال ماست. امروز آن ها المپیک را قبضه کردهاند. ورزش ایران باید ببیند چه می خواهد. این ورزش یا باید ۵۰۰هزاردلار خرج خلعتبری کند تا او را به تهران بیاورد یا اینکه ۵۰۰هزاردلار را روی شنا، تیراندازی و قایقرانی سرمایه گذاری کند. یعنی ما باید با چراغ قوه دنبال مدال بگردیم.
حامد رضاخانی: ما چقدر از طرح صبا بهره بردیم؟ چند میلیون نفر درگیر آن شدند. این طرح چقدر هزینه داشت؟ چقدر مربی و نوجوان درگیر شدند. پس امکانات داریم اما مدیریت نیست. مدیریت استخر وجود ندارد. یک پدر و مادر بچه خود را به استخر می آورد اما باید پشت درب بماند. اجازه ندارد بداند چه اتفاقی می افتد. حتی ماهی یکبار هم نمی تواند از ترس حراست بچه خود را ببیند. طرف می گوید ماهی ٣۰۰ هزار تومان هزینه میکنم، تازه نبینم چه اتفاقی می افتد. همین الان در مسابقه جشنواره زیر ١۴ سال اولیا به داخل استخر بیایند پوست مسئولان را می کنند! در آب های آزاد اجازه نداشتیم حتی جایی که آدم نبود به داخل آب برویم. وگرنه شنا اقبال عمومی خوبی دارد اما از یکجایی به بعد این مسیر باریک می شود. منِ مدیر مسیر را باریک می کنم کار جلو نمی رود. این مسائل فرآیند پیشرفت شنا را کند می کند. سه ماه تابستان اولیا درگیر می شوند. بعد اول مهر مدرسه می گوید از هفت صبح تا چهار عصر باید دانش آموز را در اختیار داشته باشد. حالا می توان نقش آموزش و پرورش را دید. کارتون فوتبالیست ها در ایران برای بچه ها پخش شد. اما در ژاپن آن را در پربیننده ترین زمان تلیویزیون برای بزرگسالان پخش کردند برای فرهنگ سازی. زیرا هدف فوتبالیست ها همواره تیم برنده نیست. خیلی از جاها می بازد. جمع کردن آشغال، هو نکردن و… فرهنگ سازی شده است.
حالا تلویزیون ما چه چیزی را فرهنگ سازی می کند؟ باید دید تکلیف ما با جامعه چیست. کارتون پاندای کونگ فو کار رسما تبلیغ ورزش است. ما حتی در پارک ها هم اجازه ورزش کردن نداریم. نمی توانید در پارک ها بدوید. نمی توان در هر پارکی خواستید بدوید. وقتی مسیر باریک می شود همین طور می شود. الان اگر شناگر نداریم به خاطر اخذ تصمیمات غلط قبلی است. وقتی استخر را اجاره می دادند باید فکر امروز را می کردند. بر فرض که اولیا مشکل مدرسه را حل کردند. یک شناگر آینده به کنکور می خورد. حامد رضاخانی که المپیک رفته و مدال سومی آسیا دارد باید یک الگو برای ورزشکار باشد. اولیا از خود می پرسند که مگر فلانی چه چیزی دارد که پسرم را به شنا بفرستم. همین موضوع موجب شد که خود من هم بروم و درسم را ادامه دهم. همین دیدگاه موجب شد دو مدرک بگیرم. می توانستم انرژی خود را روی ورزش بگذارم اما چون آینده ای وجود نداشت مجبور بودم این کار را کنم.
الان قهرمانان ورزش ما کجا هستند؟ یک کارمند ساده استخدام می شود و ٣۰ سال کار می کند و بعد هم بازنشسته می شود و در طول این زمان هم بیمه است. چند تا قهرمان بوکس و کشتی نشان بدهم که بعد از دوران ورزش حرفه ای به مشاغلی چون مسافرکشی روی آورده اند. آن حال و روز کشتی گیرهاست دیگر از شناگران چه انتظاری دارید.
چندین فدراسیون مثال بزنم که خوب کار کردند و نتیجه گرفتند اما برکنار شدند؟ چندین فدراسیون هم مثال بزنم که خوب کار نکردند ولی ماندند پس اصلا برنامه مفهوم ندارد، علم برنامه ریزی اصلا مفهوم ندارد.
*شنا در مقایسه با سایر رشته های ورزشی
نیما عبداللهی: پدر من والیبالیست بود و بیشتر تاکید داشت به والیبال بروم. ولی من در دوران ابتدایی زنگ ورزش به استخر می رفتم. همین طور ادامه پیدا کرد تا در مسابقات آموزشگاه استان قبل از اینکه رشته پروانه را بلد باشم مقام دوم را گرفتم. همین موضوع موجب شد خودم تشویق شوم. بعد هم اولیای من آمدند و پیگیر کارهایم شدند. از آموزشی جدا شدم و به تیم کرج پیوستم. رفتم در مسابقات کشوری مقامی نیاوردم.آنقدر استرس داشتم که دو رشته را هم جا گذاشتم. آن مسابقات تمام شد در سال های بعد سه مدال کشوری گرفتم و همین روند را ادامه دادم. این مسابقاتی که رفتم نخستین مسابقات برون مرزی شنا بود. هدفم از تمرین دقیقا مشخص نبود. نمی دانستم چرا تمرین می کنم. اما وقتی به المپیک نوجوانان نانجینگ رفتم، دیدم در جهان چقدر به شنا اهمیت می دهند و حریفانم در سایر کشورها چه لوازم و امکاناتی برای تمرین دارند خیلی خوشحال شدم. این موضوع خیلی برایم انگیزه شد تا در سال های آینده حرف های زیادی برای گفتن داشته باشم. از نظر درسی هم امسال پیش دانشگاهی هستم. می خواهم در تهران مدرسه بروم و فدراسیون برایم خوابگاه در نظر بگیرد. دوست دارم در رشته مهندسی ادامه تحصیل دهم. اگر برنامه ریزی داشته باشم می توانم هر دو مورد را ادامه دهم. سخت است ولی می توانم این کار را انجام دهم.
حامد رضاخانی: ورزشکاران و شناگران ما روزی دو وعده تمرین می کنند و هزینه هایشان هم دوبرابر یک ورزشکار معمولی است. یک فوتبالیست اوت می اندازد سه میلیون و پاس می دهد پنج میلیون و روی نیمکت مینشیند یک میلیون تومان میگیرد. این ضعف است. حالا اگر فرض کنیم شناگران وضع بهتری از دوومیدانی کاران دارند این ضعف است. اینکه یک جا دو میلیارد هزینه کنیم و در یک رشته ورزشی دیگر ١۰ میلیون هزینه کنیم کار جلو نمی رود. این مصداق بی عدالتی است.
*بی ثباتی در فدراسیون شنا…
حامد رضاخانی: نباید با تغییر مدیر برنامه ها تغییر کند. باید برنامه داشته باشیم. ما در مملکت همه چیز داریم فقط مدیر نداریم. به عنوان شناگر سابق و مربی تیم ملی و خدمتگذار جامعه شنا و کسی که گرایش تحلیل سیستم دارم تنها یک دغدغه دارم. ما مدیر با دغدغه ورزشی نداریم. اگر هم داریم بیرون و در حاشیه هستند. هر کدام را با یک بهانه دک کردیم! در شنا و ظرف یکی دو سال، سه مدیر عوض کردیم. یعنی هر چهار ماه یک سرپرست داشتیم. حتی به فرض اینکه بپذیریم که آدم های با برنامه ای بودند هم مدت بقای آن ها به اندازه به اتمام رسیدن برنامه کوتاه مدت هم نبود. حتی بدنه ورزش ما این تحمل را نداشت.
وقتی می خواهند برای فدراسیون انتخابات بگذارند یکسری شرایط دارند. چه زمانی از مدیران متقاضی برنامه میگیرند. فرض کنید این برنامه را ادامه داد. دومین سوالی که دارم این است که پرسیده می شود چقدر زمان نیاز دارد؟ چند نفر از مدیران را بعد از بازه ای که قول داده ارزیابی می کنند. اینکه هشت سال از بیت المال هزینه کرده ای آیا خود را موظف به پاسخ گویی می دانی؟ این مدیربالادستی می داند که نمی ماند. آن مدیر پایین دستی هم می داند که باید به جای درخت تنومند درختچه های کوچک تحویل دهد. حالا چندین فدراسیون مثال بزنم که خوب کار کردند و نتیجه گرفتند و برکنار شدند؟ چندین فدراسیون هم مثال بزنم که خوب کار نکردند ولی ماندند. پس اصلا برنامه مفهوم ندارد. علم برنامه ریزی اصلا مفهوم ندارد. یزدانی خرم در والیبال برنامه ای پیاده کرد که هنوز داریم از آن منفعت می بریم. عین آن کار را خواست در کشتی کند که برکنارش کردند. چرا هیچ وقت رئیس سازمان از بدنه ورزش نداشتیم. اصالت و ماهیت ورزش ما گیج و گنگ است. با حداقل هایی که در ورزش داریم مشکل داریم. این هرم از بالا مشکل دارد. وقتی آدم غیر ورزشی بیاید افراد غیر ورزشی را هم می آورد.
*روشن و تاریک مدیریت رضوانی…
بگذارند کار کنیم فقط همین را می خواهم. کمیته المپیک ما آنقدر پول دارد که ماهی ٢۰ هزار دلار پول مربی خارجی می دهد اما یک میلیون تومان هم خرج مربی ایرانی نمی کند پس نمی خواهند کار کنیم. چه می شود که ماهی ٢۰ هزار دلار خرج یک مربی درجه چهار می کنند اما یک پنجم آن را هم نمی خواهند خرج مربی درجه یک ایرانی کنند چرا امثال محمد بنا باید بروند دوست دارم متولی این موضوع جواب بگوید
حامد رضاخانی: من می گویم امثال رضوانی به درد ورزش می خورند. زیرا برای پنج شناگر دید را تغییر داد و آن ها را با هر زحمتی که بود به مسابقات نانجینگ فرستاد. نظر کمیته ملی المپیک این بود که فقط کسانی اعزام شوند که مدال بیاورند. اما امثال رضوانی دیدشان ورزشی است. این خیلی خوب است. تا الان خوب کار کرده است تا زمانی هم که در چارچوب فنی خوب کار کند من به او و فدراسیون کمک می کنم. همه در حد بضاعت تلاش می کنند. فدراسیون در حد بضاعتش تلاش میکند. این حسن است. خیلی ها می گویند محسن رضوانی جوان است اما تا کی باید سراغ پیرها برویم. چه می شود که بارسلونا روی گوآردیولا سرمایه گذاری می کند. سن و سال شاخص نهایی نیست. فردی مثل گوآردیولا می تواند موفق باشد. کدام مدیر از روز اول تجربه داشته است. همه آن ها از جوانی شروع به مدیریت کرده اند. حالا اگر می خواهیم یک جور دیگر زیر آب کسی را بزنیم جوانی را بهانه نکنیم. جوانی رضوانی نکته مثبتی است. انرژی دارد و باید باتجربه تر ها دانش را منتقل کنند. اگر پرچم ایران با مربیگیر شما بالا برود من هم سود می کنم. من هم یک شناگر ایرانی هستم.
نیما عبداللهی: همانطور که رضاخانی گفت نگرش اصلی رضوانی روی جوان هاست. آن ها خیلی به شناگران جوان بها می دهند. چند اردوی متمرکز داشتیم. انتخابی تیم ملی هم بر اساس اطلاعیه های جدید فدراسیون خیلی عادلانه است و انگیزه جوان تر ها را بالا می برد. فدراسیون تلاش می کند که به جای یک بیداریان چندین محمد بیداریان داشته باشیم.
*المپیک نوجوانان نانجینگ، سرآغاز موفقیت ها…
حامد رضاخانی: از ٢٨ اردیبهشت تمرین اختصاصی برای نانجینگ را آغاز کردیم. زمان خیلی خیلی کمی در اختیار داشتیم. بازه تمرینی شنا کم بود. با توجه به اتفاق هایی که در سال های گذشته افتاده بود و ما خیلی شناگر از دست دادیم. خیلی از شناگران ما به سایر رشته ها مثل نجات غریق و سه گانه و… رفتند. خیلی ها هم شنا را کنارگذاشتند. خیلی شناگر از دست دادیم. بعد از آمدن رضوانی فدراسیون شروع به برنامه ریزی کرد. دیدیم هیچ راهی جز بها دادن به جوانان نداریم. آنها پشتوانه های تیم هستند. کمیته فنی و فدراسیون مسابقات نانجینگ را در اولویت کار خود قرار داد. سه نفر آن ها مسابقه خارجی نرفته بودند. یکی دومین مسابقه اش بود و دیگری هم در قالب تیم ملی سفر خارجی نداشت. ما مقداری از زمان را از دست دادیم اما از زمانی که خواستیم کار را در دست بگیریم با رویکرد بها دادن به جوانان کار را دنبال کردیم. خوشبختانه در حد برنامه هایی که داشتیم و زمانی که داشتیم بد کار نکردیم. اگر یک بیل مکانیکی می آوردیم و می خواستیم زمین شنا را شخم بزنیم اینطور نمی توانست همه چیز را دگرگون کند.
نیما عبداللهی: سفر به المپیک نانجینگ چین خوب بود. ما برای تفریح نرفته بودیم. قدری استرس داشتیم که حتما باید خوب نتیجه بگیریم. نمی خواستیم مسئولان که اینقدر تلاش کردند ما را اعزام کنند از کار خود پشیمان شوند. خیلی چیزها در المپیک جوانان نانجینگ آموختم. از لحاظ تمرینی و مسابقه دادن و جو مسابقه تجربه بسیار بالایی کسب کردم. مردم خیلی خوبی در کشور میزبان بودند که رفتار بسیار دوستانه ای داشتند. بعد از شرکت در این مسابقه انگیزه ام بسیار بالا رفت.
*حرف آخر…
نیما عبداللهی: مساله مهم برای شناگر استخر است تا من ورزشکار و مربی ام خیالمان راحت باشد که می توانیم تمرین کنیم. بعد از آن هم خیلی نزدیک به فصل تحصیلی هستیم و امیدوارم مشکل رفت و آمد حل شود و فدراسیون هم برایم خوابگاه درنظر بگیرد. هیچ خواسته دیگری ندارم. در شنا نمی توان بیشتر از این تقاضا کرد. رضوانی برای بچه های تیم ملی حقوقی درنظر گرفته که خیلی خوب است و انگیزه همه را بالا برده است. البته شنیدم که دوومیدانی کاران بیشتر از این دریافت می کنند. امیدوارم در شنا هم حقوق شناگران بالا برود.