بهاره محمدی/
به گزارش روابط عمومی فدراسیون شنا، شیرجه و واترپلو؛ خبرگزاری فارس نوشت:
تنها حضور شیرجه ایران در بازیهای المپیک به سال ۱۹۶۴ و المپیک توکیو باز میگردد. جایی که “منوچهر فصیحی” تنها نماینده ایران در آن مسابقات از تخته ۳ متر پرید و با قرار گرفتن در رده بیست و ششم به کار خود پایان داد. در آن سال آمریکاییها ۸ مدال از مجموع ۱۲ مدال ممکن را کسب کردند. آلمان، ایتالیا و شوروی هم باقی مدالها را به خانه بردند.
فصیحی از ۹ سالگی شیرجه را شروع کرد و در بازیهای آسیایی توکیو نیز مدال برنز را در کارنامه دارد. همیشه یکی از قهرمانان بنام در این رشته بوده و حالا هم به عنوان مشاور با رئیس فدراسیون شنا، شیرجه و واترپلو همکاری میکند.
فصیحی گفتوگوی تفصیلی را با فارس انجام داد و از خاطراتش در المپیک ۱۹۶۴ توکیو گفت. متن این مصاحبه را در زیر میخوانید:
فارس: چطور با رشته شیرجه آشنا شدید؟
دوم شهریور ۱۳۱۹ در تهران در خیابان امیریه به دنیا آمدم. تا سال دوم دبستان تهران بودم و بعد از آن به دلیل اینکه پدرم کارمند شرکت نفت بود به آبادان رفتیم. آنجا بود که پایم به شنا باز شد. از صبح به استخر میرفتم تا شب. همان جا به سمت ورزش شیرجه رفتم. بعد از اینکه با دایو آشنا شدم، آقایی بود که وقتی مرا دید تشویق کرد تا این ورزش را دنبال کنم.
فارس: تا چه زمانی با این مربی کار کردید؟
تا سال ۱۳۳۳ زیر نظر این مربی کار میکردم و در آن سال در مسابقات انتخابی شهر آبادان اول شدم. برای مسابقات قهرمانی کشور به شیراز رفتم و آنجا هم به عنوان قهرمانی رسیدم. بعد از بازگشت به آبادان باز هم تمریناتی داشتم، اما چون امکانات محدود بود به تهران آمدم تا در امجدیه تمریناتم را پیگیری کنم. زیر نظر استادانی مانند داوود نصیری، عسگری، حسن اعظمی کار کردم و از آن موقع قهرمان ایران ماندم تا سال ۱۳۴۶. به مدت ۱۳ سال بدون شکست قهرمان ایران بودم. البته در این مدت هم اتفاقاتی رخ داد.
فارس: مثلا؟
بازیهای آسیایی ۱۹۵۸ در توکیو برگزار شد که من انتخاب شدم و در این مسابقات به مدال برنز رسیدم. در این زمان ۱۸ سال داشتم.
فارس: در این مدت در مسابقات برونمرزی حضور نداشتید؟
خیر. این بازیها نخستین سفر برونمرزی من به شمار میرفت و در خاطرم هست که هواپیماها به صورت ملخی بود. از اینجا تا توکیو ۲۰ ساعت طول کشید، چرا که هم به هند رفتیم و هم به مانیل تا به توکیو رسیدیم.
فارس: چطور دعوت شدید؟
کمیته ملی المپیک انتخاب میکرد چه کسانی در بازیهای آسیایی شرکت کنند.
فارس: برای نخستین بار که در یک مسابقه برونمرزی شرکت داشتید، امکانات را چطور دیدید؟ استرس نداشتید؟
هم استرس داشتم و هم دلشوره. البته در آن زمان فقط ژاپن بود که در بین کشورهای آسیایی سطح بالایی داشت. بقیه کشورها مثل ما بودند و استخر سرپوشیده نداشتند. قهرمان اول و دوم از ژاپن بودند. یک هفته قبل از مسابقه به این کشور رفته بودیم. ورزشکاران هم خیلی باهم صمیمی بودند، اما حالا میبینیم در خیلی از رشتهها ورزشکاران با هم دشمن شدهاند! ما با کرهای و ژاپنیها رفاقت داشتیم.
فارس: بعد از بازیهای آسیایی تمرینات چطور بود؟
زمانی که برگشتم بعد از پایان دوره ششم در کنکور فنی در سال ۱۳۳۸ شرکت کردم و در دانشگاه تهران قبول شدم. بعد از دو سال در مسابقات دانشجویان جهان در سال ۱۹۶۱ در بلغارستان شرکت کردم و هفتم جهان شدم. بعد از برگشت هم چند مسابقه برونمرزی داشتم و در همه اینها قهرمان منطقه بودم.
فارس: به المپیک توکیو چطور دعوت شدید؟
بعد از پایان دانشگاه دوباره به تیم ملی برای حضور در المپیک دعوت شدم. در این بازیها خاطره زیادی دارم. مسابقات در آبان و آذر برگزار شد و ما هم فقط یک استخر در امجدیه داشتیم که در این ماهها در آن را میبستند، استخر سرپوشیده هم نداشتیم. در امجدیه چاهی وجود داشت که آب استخر از آن تامین میشد، با توجه به سردی هوا حتی آب چاه را هم بستند و در نتیجه آبی که در استخر وجود داشت مدتها راکد مانده بود. من فقط دو ماه فرصت داشتم تا تمرین کنم، آن هم در آب کثیف. حتی زمانی که تمرین میکردم کِرمهایی را در استخر میدیدم. با این وجود در این سرما همراه با مربیام تمرین میکردم.
فارس: برای این بازیها بحث انتخابی بین ورزشکاران مطرح نبود؟
چون من قهرمان مطلق بودم و در مسابقات قهرمانی کشور هم در رده نخست قرار داشتم، به المپیک رفتم. من واقعا حریفی نداشتم و تا اسم شیرجه میآمد مرا به مسابقات میبردند.
فارس: در المپیک چه اتفاقی افتاد؟
چون تمرین کمی در ایران داشتم، وقتی به المپیک رفتم بسیار دلشوره داشتم. وقتی دیدم آمریکاییها و روسها چطور تمرین میکنند فقط یک گوشه نشستم و تماشا کردم. مشکل اینجا بود که من حتی در این سفر مربی هم نداشتم. فقط من و یک ورزشکار از شنا به این بازیها رفتیم.
فارس: زمانی که به المپیک رفتید چیزی به اسم پول تو جیبی مطرح بود؟
در ایران چیزی به ما ندادند. اصلا به ورزشکاران مخصوصا شنا و شیرجه حقوقی نمیدادند.
فارس: برای مدالآوران هدیهای در نظر نداشتند؟
اصلا در آن زمان چنین چیزهایی مطرح نبود. در سال ۱۹۶۶ در خاطرم هست در بازیهای آسیایی تایلند، یکی از کشتیگیران به فدراسیون گفته بود تا زمانی که پول ندهید در مسابقات شرکت نمیکنم، از آن زمان کم کم بحث مالی مطرح شد. به همین دلیل من به دانشکده فنی رفتم و شرکت زدم، پروژههای عمرانی را انجام دادم. آن زمان اول زندگیام مطرح بود، بعد ورزش، اما حالا ورزش در درجه اول اهمیت برای ورزشکار قرار دارد. الان باید برای قهرمان المپیک شدن وقت زیادی گذاشت به همین دلیل مجبور هستند که حقوقی را برای ورزشکار در نظر بگیرند.
فارس: رقابت در المپیک چطور بود؟
اصلا راهی فینال نشدم و بیست و ششم شدم. در رشته من یک آمریکایی اول شد.
فارس: حریفان را میشناختید؟
اصلا، چون هیچ ارتباطی با آنها نداشتیم. البته تعدادی از ورزشکاران ژاپنی را میشناختم.
فارس: با چه کسانی در المپیک همسفر بودید؟
آقای تختی، زندی از همسفران ما در المپیک توکیو بودند. با تختی خیلی دوست شدم. از قبل اسم او را زیاد شنیده بودم. تختی در آن زمان مورد بیمهری رژیم قرار گرفته بود.
فارس: چرا؟
چون با رژیم مخالف بود. میگفت به مردم نمیرسند چون خودش واقعا مردمی بود. در نتیجه در زمان مسابقه تختی از اطرافیان کسی نیامده بود. رئیس سازمان تربیتبدنی و برخی از ورزشکاران این رشته، تختی را حمایت نکردند و او در این بازیها مقامی نیاورد. زمانی که از مسابقات برگشتیم در هواپیما کنار هم نشسته بودیم. وقتی فهمید من مهندس شدهام، درد و دلهای زیاد کرد، از بیمهریها و از بیتوجهیها گفت. برادر بزرگترم جراح بیمارستان سینا بود، تختی اطلاعاتی را از من درباره خانوادهام گرفت. از من خواست او را به برادرم معرفی کنم. برادرم میگفت هر روز تختی نامهای به او مینوشت تا مردم را به صورت رایگان مداوا کند. او خیلی به مردم توجه داشت.
فارس: حمایت حکومت در آن زمان از ورزش چطور بود؟
بیشتر کشتیگیران مورد حمایت بودند و همیشه رئیس فدراسیون کشتی را از افراد بانفوذ دستگاه انتخاب میکردند. شنا و شیرجه زیاد مورد توجه نبود. این رشته واقعا تکنیک سختی دارد و علم آن را هم نداشتیم، به همین دلیل ضعیف بودیم، اما کشتی این طور نبود. کشتیگیران مقامهای زیادی داشتند به همین دلیل زیاد مورد توجه قرار میگرفتند. البته در بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ که تهران میزبان بود به واترپلو توجه زیادی شد به طوری که به مقام اول رسید.
فارس: در زمانی که شیرجه را تمرین میکردید، عکسالعمل همکلاسیها و معلمانتان چطور بود؟
سال یازدهم و دوازدهم را در دبیرستان البرز درس میخواندم. رئیس دبیرستان آقای مجتهدی و بسیار سختگیر بود. زمانی که برای بازیهای آسیایی انتخاب شدم، میخواستند از فروردین ما را به اردو ببرند. کلاس یازدهم بودم و در خرداد هم امتحان داشتیم. نزد رئیس دبیرستان رفتم و گفتم برای تیم ملی انتخاب شدهام، اجازه نداد به اردو بروم. چند تا واسطه آوردم و با خواهش و تمنا دوباره درخواستم را مطرح کردم. گفت به یک شرطی قبول میکنم.
فارس: چه شرطی؟
رئیس مدرسه گفت من همه امتحانات را شهریور از تو میگیرم، اما اگر در یک درس تجدید شوی باید دوباره سال یازدهم را بخوانی! شرایط سختی بود، اما قبول کردم. در اردو شبها درس میخواندم و از همکلاسیهایم نکات را میپرسیدم. وقتی از مسابقات برگشتم جیپهایی بود که قهرمانان را در شهر میچرخاندند. عکس هم از ما میگرفتند که دکتر مجتهدی عکس مرا دیده بود. خیلی خوشحال شد و به من میگفت تو افتخار مدرسه ما هستی، اما با وجود این حرفها باید شهریور امتحان بدهی.
فارس: قبول شدید؟
نه تنها قبول شدم، بلکه معدلم از تمام کسانی در کلاس حضور داشتند بالاتر شده بود. در کنکور هم پنجاهم شدم و به دانشکده فنی رفتم در آن زمان ورزش زندگی ما نبود.
فارس: حمایت خانوادهتان چقدر بود؟
وقتی در آبادان بودیم، بعد از قهرمانی من در این شهر، پدرم را به عنوان رئیس هیات شنای آبادان انتخاب کردند. او هم این رشته را دوست داشت. نکته جالب اینجاست وقتی به تهران آمدم، زمانی که تمرین میکردم صورتم به دایو خورد و وقتی مادرم مرا با شرایط بد دید گفت دیگر اجازه نمیدهم تمرین کنی، مادرم مخالف بود، اما پدرم نه همیشه حمایت میکرد.
فارس: بعد از المپیک به بازیهای آسیایی تایلند رفتید و بعد هم خداحافظی از دنیای قهرمانی…
بله، در این مسابقات هم با وجود اینکه سنم بالا رفته بود، اما شرکت کردم. در این بازیها ششم شدم و بازیهای آسیایی تایلند در سال ۱۹۶۶ آخرین مسابقه من بود.
فارس: مربیگری را ادامه ندادید؟
داستان زندگی من بعد از این بازیها به این صورت بود که برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتم. ۳ سال ماندم، تخصصم را گرفتم و در سال ۱۳۴۸ به ایران برگشتم. یک سال بعد با متخصص بیهوشی آشنا شدم و ازدواج کردم. حاصل این ازدواج دو دختر است. تا این زمان با فدراسیون ارتباط نداشتم.
فارس: فدراسیون هم تماسی نداشت؟
خیر، چون اصلا تهران نبودم. در سال ۱۳۵۷ به تهران آمدم و از آن زمان با فدراسیون همکاری کردم. رئیس کمیته فنی، داور بینالمللی، عضو کمیته فنی آسیا و دبیر کنفدراسیون آسیا و مشاور رئیس فدراسیون شدم. همیشه هم سنگ ورزشکاران را به سینه میزدم تا ورودی بگیرند، حتی از خودم برایشان جایزه در نظر گرفته بودم. کمیته ملی المپیک هم با رضوانی رئیس فدراسیون تماس گرفته و گفته بود اگر ورزشکاران ما سهمیه بگیرند، ۵۰۰ میلیون به فدراسیون برای شیرجه میدهند. متاسفانه نشد و ما سهمیهای نگرفتیم.
فارس: الان وضعیت شیرجه را چطور میبینید؟ با اینکه شنا و شیرجه مدالهای زیادی در المپیک دارند، چرا ما هیچ وقت پیشرفتی نداشتهایم؟
حلال مشکلات پول است، اگر شما خرج کنید میتوانید برداشت کنید. فدراسیون شنا بودجه کمی دارد و میگویند باید اسپانسر بگیرید. شنا و شیرجه که مانند فوتبال نیست. وقتی هم بودجه کم باشد، مشکل وجود خواهد داشت. به خاطر پول خیلی از چیزها را از دست میدهیم؛ به عنوان مثال مربیان ما در شیرجه ایرانی هستند و آنها هم تا حدی علم دارند. چند بار کنار دایو بودهام و تمرینات را دیدهام، مربیان ما تا حدی میتوانند به ورزشکاران آموزش بدهند. همان طور که میدانید نمره در شیرجه بین صفر تا ۱۰ است، اما ورزشکاران ما هیچ وقت نتوانستهاند نمرهای بالاتر از ۶ بگیرند، چرا که تکنیک آخر را نمیدانند. ما باید یک مربی خارجی بیاوریم، اما پول نداریم. دایوهای ما الان استاندارد نیست، اینها مشکلاتی است که ما داریم آن وقت میتوان انتظار داشت مدال بیاوریم.
فارس: حرف پایانی؟
جوانان ورزش را فراموش نکنند.
انتهای پیام