١٧ دی ماه چهل و چهارمین سالروز درگذشت بزرگ مردی است که نه جامعه ورزش که مردم ایران هرگز نام و یاد پهلوانی ها و جوانمردی های او را فراموش نخواهند کرد چرا که هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق، ثبت است بر جریده عالم دوام ما.
غلامرضا تختی در روز پنجم شهریور ماه ۱۳٠۹در خانوادهای متوسط و مذهبی در محله خانی آباد تهران به دنیا آمد. “رجب خان” – پدر تختی – غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همه آنها از غلامرضا بزرگتر بودند. “حاج قلی”، پدر بزرگ غلامرضا فروشنده خواروبار و بنشن بود. از قول رجب خان، تعریف میکنند که حاج قلی در دکانش بر روی تخت بلندی مینشست و به همین سبب در میان اهالی خانی آباد به حاج قلی تختی شهرت یافته بود. همین نام بعدها به خانوادههای رجب خان منتقل شد و به “نام خانوادگی” تبدیل شد.
غلامرضا تنها ۹سال به تحصیل پرداخت. وی خود میگوید: “مدت ۹سال در دبستان و دبیرستان منوچهری که در همان خانی آباد قرار داشت، درس خواندم ولی تنها خاطرهای که از دوران تحصیل به یاد دارم، این است که هیچ وقت شاگرد اول نشدم، اما زندگی در میان مردم و برای مردم درسهایی به من آموخت که فکر میکنم هرگز نمی توانستم در معتبرترین دانشگاهها کسب کنم. زندگی همچنین به من آموخت که مردم را دوست بدارم و تا آنجا که در حد توانایی من است به آنان کمک کنم. حال، این کمک از چه طریقی و از چه راهی باشد، مهم نیست. هر کس به قدر تواناییاش…”
غلامرضا ورزش را از نوجوانی آغاز کرد. ورزش ابتدا برای او نوعی تفنن و سرگرمی بود. در همان اوان، خیال قهرمان شدن مدتی او را به وسوسه انداخت اما از همان نوجوانی که تازه به فکر باشگاه رفتن افتاده بود، اعتقاد داشت که ورزش برای تندرستی و سلامت جان و تن هر دو لازم است.
آشنایی حقیقی تختی با ورزش و کشتی در باشگاه “پولاد” آغاز شد. وی که پیش از این گودها و زورخانههای فراوانی دیده بود و شیفته تواضع و افتادگی پهلوانانی کشتی و ورزشی باستانی شده بود، برای نخستین بار در سال ١٣٣٩ به باشگاه پولاد (واقع در خیابان شاهپور سابق) رفت و به دلیل علاقه و استعداد وافری که نسبت به کشتی نشان داد مورد توجه مرحوم “حسین رضی زاده” مدیر آن باشگاه قرار گرفت.
تختی که پس از بازگشت از خوزستان (مسجد سلیمان) روانه خدمت سربازی شده بود، در سربازخانه با استفاده از فرصتها و توجهات فراهم شده، به ویژه تشویق و حمایت دبیر وقت فدراسیون کشتی که در دژبان ارتش فعالیت داشت، تمرینات کشتی خود را بار دیگر آغاز کرد. تختی خود در این باره میگوید: “وقتی در سال ۱۳۲۸در مسابقه بزرگ ورزشی (کاپ فرانسه) شرکت کردم، در همان اولین دوره ضربه فنی شدم. اما تمرینهای جدی و سختی که در پیش گرفتم، مرا یاری کرد تا حقیقت مبارزه را درک کنم؛ اگر چه شور پیروزی در سر داشتم اما کار و کوشش را سرآغاز پیروزی میدانستم”.
به این ترتیب تختی با تمرین و پشتکار مثال زدنی رفته رفته خود را از میان بازندهها بیرون کشید و سرانجام در سال ١٣٣۰ در وزن ٧٩ کیلوگرم به عضویت تیم ملی درآمد. وی در نخستین دوره مسابقههای کشتی آزاد قهرمانی جهان (هلسینکی، ۱۹۵۱) با وجود آن که هنوز ۲۱سال داشت، نایب قهرمان جهان شد. شادروان غلامرضا تختی در سال ۱۳۳۱(۱۹۵۲) در نخستین حضور خود در رقابتهای المپیک با کسب شش پیروزی و قبول یک شکست در برابر “دیوید جیما کوریدزه” از شوروی صاحب نشان نقره شد. وی در این مسابقات توانست حیدر ظفر ترک را که سال پیش با غلبه بر تختی قهرمان جهان شده بود را شکست دهد.
در بازیهای المپیک ملبورن (استرالیا) که در آذرماه ۱۳۳۵(۱۹۵۶) برگزار شد تختی یک بار دیگر در وزن هفتم (۸۷ کیلوگرم) به مصاف رقبایی از شوروی، آمریکا، ژاپن آفریقای جنوبی، کانادا و استرالیا رفت و با شکست تمامی حریفان اولین نشان طلای خود را به گردن آویخت. این برای نخستین بار بود که دو قهرمان از آمریکا و شوروی در یک سکوی معتبر جهانی پایین تر از حریف ایرانی قرار میگرفتند. جهان پهلوان تختی در اسفند ماه همان سال با غلبه به مرحوم حسین نوری به مقام پهلوانی ایران دست یافت و صاحب بازوبند شد و در سالهای سی و شش و سی و هفت نیز این عنوان را تکرار کرد.
تیم ملی ایران در رقابتهای سال ١٩۶٢ “تولیدو” اگرچه نتوانست مقام قهرمانی خود را حفظ کند اما کسب مقام سوم جهان نیز با توجه به کارشکنیها و ناداوریهایی که در حق تختی و سایر کشتیگیران ایران روا شد نتیجه قابل قبولی تلقی میشود. جهان پهلوان تختی در این مسابقات با حضور مقتدرانه در برابر “وان براند” آمریکایی، “مروید” روسی و “عصمت آتلی” که از قهرمانان صاحب نام وزن هفتم بودند از حیثیت کشتی ایران به خوبی دفاع کرد و در نهایت پس از تساوی با “مروید” جوان تنها به دلیل ۲۰۰گرم اضافه وزن نسبت به حریف از دریافت نشان طلا محروم شد و به گردن آویز نقره رضایت داد.
قهرمان ارزشمند ایران در شرایطی در این دیدارها شرکت کرد که از بیماری خطرناکی رنج میبرد با این حال عشق به ملت ایران او را به مصاف با بزرگترین قهرمانان جهان کشاند. شدت بیماری تختی به حدی بود که پس از دیدار فینال سریعا به نیویورک منتقل و روز بعد در بیمارستان بزرگ نیویورک تحت عمل جراحی قرار گرفت.
در فاصله سالهای ١٩۶٢ تا هزار و ١٩۶۶ جهان پهلوان تختی با وجود سن بالا همچنان عضو تیم ملی ایران بود اما تنها در بازیهای المپیک ١٩۶۴ توکیو شرکت کرد که در این دیدار با بد اقبالی از کسب چهارمین نشان المپیک خود بازماند و به عنوان چهارمی جهان اکتفا کرد. البته جانشینان تختی در مسابقات جهانی صوفیه (١٩۶٣) و منچستر (١٩۶۵) از دریافت حتی یک امتیاز در وزن هفتم ناموفق بودند، این امر در کنار عشق وافری که ملت ایران به جهان پهلوان داشتند، موجی از درخواستهای مردمی و مطبوعاتی برای حضور مجدد تختی در مسابقات جهانی را برانگیخته بود. پهلوان ٣۶ ساله ایران با وجود عدم آمادگی کافی و گذشتن از مرز بازنشستگی شرکت در مسابقات جهانی ١٩۶۶ (تیر ماه ١٣۴۵) تولیدو را پذیرفت.
تختی در مسابقات انتخابی مسابقات جهانی ١٩۶۶ از نظر نتایج فنی و پیروزی با ضربه فنی، بهترین چهره شناخته شده و به عنوان بهترین کشتی گیر وزن هفتم ایران راهی آمریکا شده بود با این حال کارشکنیها و برخوردهای سویی که از سوی برخی افراد و مقامات نسبت به او روا میشد روحیه او را تضعیف کرده بود.
جهان پهلوان به هنگام عزیمت به آخرین سفر خود، در میان خیل عظیم مردمی که برای بدرقه او و همراهانش آمده بودند در گفت و گو با خبرنگار “کیهان ورزشی” گفت: “هیچ چیز نمیتواند مرا خوشحال کند، پول، مدال طلا، عشق و حتی عشق. نسبت به این مردمی که به فرودگاه آمدهاند، احساس شرمندگی میکنم. راستی چقدر محبت بدهکارم؟ من چرا باید کشتی بگیرم؟ چرا باید همراه تیم، مسافرت کنم، تا سبب این همه مراجعت باشم؟ اگر پاسخ به این پرسش را میدانستم من هم میتوانستم ادعا کنم چون دیگران هستم… وقتی کسی نداند چه عاملی سبب خوشحالیاش خواهد شد، یقیناً نخواهد توانست بگوید چرا کشتی میگیرد و چرا همراه تیم مسافرت میکند”.
تختی که بیامید به مصاف تازه نفسها و جوانان جویای نام رفته بود، متأسفانه با بدترین قرعه ممکن نیز مواجه شد به طوری که پس از پیروزی ۵ بر صفر در مقابل حریفی از مجارستان به مصاف “الکساندر مدوید” و “احمد آئیک” (نفرات اول و دوم این دوره از رقابتها) رفت و با قبول شکست در برابر آنها برای همیشه با صحنه کشتی خداحافظی کرد.
تختی اولین کشتی گیر ایرانی است که موفق شد در سه وزن مختلف صاحب مدال های جهانی و المپیک شود: جهانی ۵١ و المپیک ۵٢ (در ٧٩ کیلوگرم)، المپیک ۵۶، ۶۰، جهانی تهران و یوکوهاما ( در ٨٧ کیلو) و جهانی ۶٢ تولیدو در ٩٧ کیلو.
تختی در دوران زندگی ورزشیاش رکورددار شرکت در المپیکها و کسب بیشترین مدال از این آوردگاه بود. در چهار دوره المپیک حضور داشت و حاصل آن یک طلا، دو نقره و یک عنوان چهارمی بود که در کشتی ایران این امر اتفاقی نادر است.
جهان پهلوان علاوه بر قهرمانی، به لحاظ منش و رفتار انسانی و سجایای اخلاقی پسندیده و جوانمردی و نوع دوستی شهره خاص و عام بوده است.
او زندگی خود را وقف مردم کرده بود. شادروان تختی در ورزش باستانی و کشتی پهلوانی نیز دارای تبحر و مهارت بود، چنان که سه بار پهلوان ایران شد و هر بار کشتی گیران نامداری را مغلوب کرد.
وی چهار ماه پس از بازگشت از آخرین سفر خود (تولیدو-۱۹۶۶) در آبان ماه سال ۱۳۴۵ زندگی مشترک خود را با همسرش آغاز کرد که حاصل آن تولد بابک در سال ۱۳۴۶ بود و سرانجام پس از گذشت چهار ماه از تولد فرزندش خبر درگذشت جهان پهلوان همه را در اندوهی عظیم و بهتی شگفت انگیز فرو برد. نامش جاودانه و یادش گرامی باد.