به گزارش روابط عمومی فدراسیون شنا، شیرجه و واترپلو؛ آرام عیدی پور یکی از چهره های ورزشی ایران است که علاوه بر کسب موفقیت های ورزشی، منش پهلوانی و اخلاق را نیز صرف کرده است. عیدی پور پس از دوران درخشان ورزشی خود با عشق و علاقه ای که به ورزش های آبی داشت در کسوت مربیگری مشغول به فعالیت شد. خانواده عیدی پور جز محدود خانواده هایی در وزش کشور بودند که همزمان ۳ نفر از اعضای خانواده به تیم ملی کشور خود خدمت میکردند و این گویای خدمات ارزنده این خانواده به ورزش کشور است.
محسن رضوانی رئیس فدراسیون شنا در خصوص این پیشکسوت ارزنده ایران میگوید: بدون شک نام خانواده عیدی پور به تاریخ شنا و واترپلوی ایران گره خورده است و پس از مهرزاد و مهراب عیدی پور، آرام عیدی پور یکی از شناگران و بازیکنان فراموش نشدنی واترپلو ایران بوده و هست که در کسب مدال قهرمانی آسیا در سال ۱۹۹۵ نقش مهمی را ایفا نمود.
با این پیشکسوت با اخلاق شنا و واترپلو به گفت و گو نشستیم و ضمن پرس و جو از حال و روزش نقطه نظراتش را درباره شرایط فعلی ورزش های آبی جویا شدیم.
* جناب عیدی پور از خودتان بگویید، چه شد که به ورزش های آبی رو آوردید ؟
من آرام عیدی پور در بهار ۱۳۵۱ در خانواده ای شرکت نفتی در کنار پنج برادر و دو خواهر به این جهان چشم گشودم. پدر و مادرم بختیاری بودند (پدرم از کارکنان شرکت نفت) اهل مسجدسلیمان ومن نیز در ماهشهر بدنیا آمدم.
از انجای که برادرانم از من بزرگتر بودن و ورزش در خونشان جریان داشت من نیز به این سمت گرایش پیدا کردم و به استخری که از شانس خوبمان رو به روی خانه ما بود خو گرفتم و آموزشهای اولیه من تا سه سالگی به پایان رسید. در چهار سالگی اولین مقام قهرمانی را با سن کم تجربه کردم و شیرینی اولین مقام قهرمانی را چشیدم. علاوه بر برادرانم، خواهرم هم شناگر و مربی شنای بانوان پتروشیمی ماهشهر بود.
بهترین الگوی من در آن زمان برادرانم مهراب، مهرزاد و زنده یاد مهرداد بودند که زنده یاد مهرداد با حضور و حمایتهایش انرژی و انگیزه فراوانی به من میداد. یادم می آید تمام توانم برای رسیدن به تجارب افتخار آمیز قهرمانی و ورزشی برادرانم در وجودم جریان داشت و مرا همیشه به هیجان می آورد. لذا از همان ابتدا حس آب در من بیگانه نبود وقسمتی از وجودم شد. ورزش شنا، حس رقابت , هیجان و مسابقه همه دست در دست هم خاطرات کودکی ام را رقم زدند. پس از آن پا به عرصه جوانی گذاشتم. آب ترکیب خوبی از ماهیچه ها و فرم بدنم ساخته بود تا جائیکه بعدها، چونکه ورزشهای تیمی و با توپ را دوست داشتم، سیر طبیعی پیشرفتم مرا به سوی رشته واترپلو هدایت کرد و رفتم که نقش هر چند ناچیز خود را در این ورزش در ایران بازی کنم.
* در حال حاضر کجا زندگی میکنید و هنوز هم در رشتههای آبی فعالیت دارید؟
پس از فعالیتهای ورزشی و قهرمانی، سرنوشت آینده دیگری برایم در نظر داشت. با تمام تجربیاتی که از شنا و واترپلو بدست آورده بودم در سن ۲۷ سالگی خود را در جزیره انگلیس یافتم، همانجائی که با همسرم (Rose)،که از کشور ایتالیا و مقیم انگلستان هست آشنا شدم . اما حتی ازدواج با همسرم هم نتوانست مرا از عشقی که به ورزشم داشتم دور نگه دارد. لذا در انگلیس و با تلاش و تحمل مشقات فراوان (یاد گرفتن زبان،فرهنگ و قوانین متفاوت و…) عضو تیم باشگاه واترپلو پنگوئن لندن شدم. اینجا بود که ارزش تمام تجاربم در ورزش واترپلو در ایران به کارم آمد. در حالیکه خود را در میان مردمی متفاوت با زبان و فرهنگی متفاوت یافتم، در ورزش با تلاش بیشتر و با استفاده از تجارب فنی که از مربیانم در ایران بدست آورده بودم با تمام تلاشهایم ضمن ارائه تکنیک های فردی و هاهنگی در تاکتیک تیم، در بازیها خوش درخشیدم و در پایان مسابقات، موفق به کسب جام قهرمانی لندن به همراه تیم مان شدم. افتخار بعدیمان همراه با آن تیم قهرمانی لیگ برتر بریتانیای بزرگ برای اولین با در تاریخ باشگاه بود و در همان سال راهی لیگ باشگاهی در اروپا شدیم.
آن زمان دلم میخواست لحظات شادیم را با دوستان و بازیکنان هم وطنم شریک میشدم. به عبارتی با توجه به تمام خاطرات و تجارت و دستاوردهای فراموش نشدنیم از یک زندگی ورزشی بعد از ۱۰ الی ۲۷ سالگی ام در ایران( منتخب تیم خوزستان برای مسابقات قهرمانی کشور، مسابقات قهرمانی کشور، قهرمانی در مسابقات نیروهای مسلح، حضور در بازیهای آسیایی و کسب مدال مسابقات قهرمانی آسیا، حضور در مسابقات جهانی و …) حتی قهرمانی واترپلو بریتانیای بزرگ و حضور در لیگ واترپلو اروپا در آن لحظه و دوران نمیتوانست حس میهن دوستی مرا از بین ببرد. یا حتی این حس در آن لحظه و دوران نمیتوانست جایگزین حس رکورد شکنیم در شنای ۱۰۰ متر پروانه بزرگسالان (که ۱۶ سال دست نخورده بود) در سن ۱۷ سالگی بشود، یا حتی جایگزین حس برنده شدن مدال برنز در مسابقات قهرمانی آسیا در سال ۱۹۹۵ بعد از شکست کره جنوبی(برای نخستین بار موفق به شکست تیم کره جنوبی شده بودیم) بشود.
این تجارب گاهی تعریف ناپذیر میمانند چونکه فقط باید آنها را در شرایط خاص خود لمس کرد مثل حس حرارت، حس عشق که باید تجربه شود.
* از چه زمانی وارد عرصه مربیگری شدید؟
پس از آن دوران با انگیزه کسب دانش و ادامه فعالیت های ورزشیم (مربیگری تاسیس یک باشگاه و …) در کنار کار و تامین خانواده به تحصیل نیز پرداختم و نهایتا در رشته مربیگری بدنسازی مشغول به کار و همزمان از یک آکادمی آمریکایی National Academy of Sport Medicine که در لندن شعبه داشت فارغ تحصیل و مدارک آن را کسب کردم که کمک مهمی برای من در نقش مربیگری شنا و واترپلو داشت، ناگفته نماند که مطالعه و پژوهشم را در ارتباط با رشته های شنا و واترپلو را هنوز دنبال میکنم و مدارج و مدارک مربیگری ام را از ابتدا (پایه) تا مربیگری کامل را از موسسه شنای انگلستان Swim England,Institute of Swimming دریافت نمودم و در حال حاضر تجربیات ورزشیم را در اختیار جوانان لندن و انگلستان و فرزندانم به اشتراک میگذارم.
پس از انتخاب جناب آقای رضوانی به عنوان رئیس فدراسیون و حضور لوتوس مولر مربی مطرح آلمانی بعنوان سرمربی تیم ملی واترپلو در سال ۱۳۹۳ به تهران آمدم و بعنوان مربی در کنار ایشان مشغول به فعالیت شدم.
با شروع اردوهای منظم تیم ملی به عنوان مربی در کنار تیم ملی واترپلو همکاری داشتم. در آن دوران تیم ملی برای حضور در مسابقات واترپلوی بازی های آسیایی ۲۰۱۴ اینچیون در اردوی آمادگی به سر میبرد که متاسفانه تیم واترپلو ایران به این رقایتها اعزام نشد.
در حال حاضر نیز در حوزه مربیگری و مدیریت در کشور انگلستان مشغول به فعالیت هستم .
- مربیگری تیم باشگاهی در رشته های شنا و واترپلو همچنین معلم ورزش شنا و واترپلو در مدرسه مقطع ابتدایی(از کلاس اول تا نهم)
- مدیریت باشگاه واترپلو بارنت (Barnet) و مدیریت شبکه ارتباطی واترپلو در باشگاههای شمال لندن
- مربیگری در تیم و آکادمی جوانان الندن
- مربیگری در آکادمی ملی جوانان انگلستان
در کنار تمام این فعالیت های ورزشی حالا پدری هستم برای پسر ۱۶ و دختر ۱۱ ساله ام . تلاشم این است که آنها با زبان و فرهنگ پدر خود آشنا باشند و مایلم تجارب خودم را در آنها تبدیل به یک سنت خانوادگی کنم.
* از رکورد شکنی خود در ماده ۱۰۰ متر پروانه برایمان بگویید؟
من از خردسالی قهرمان شنا در ماهشهر بودم و در رقابتهای قهرمان شنای کشور و مسابقات خارجی در کشور سوریه نیز مقام هایی کسب کردم. در آن زمان جابجایی رکورد شنا در ایران بصورت یک آرزو و حتی رویا درآمده بود. بطور مثال رکورد شنای ۱۰۰ متر زنده یاد حیدر شونجانی بالغ بر ۲۰ سال دست نخورده ماند. رکورد قبلی ۱۰۰ متر پروانه با زمان یک دقیقه و چهار ثانیه و دو دهم ثانیه در سال ۱۳۵۲ توسط شهرام آذر در مسابقات بین المللی که در کشور شوروی سابق برگزار شد به ثبت رسید و من پس از ۱۶ سال موفق شدم این رکورد را در سال ۱۳۶۸ در مسابقات دهه فجر با ثبت زمان ۱:۰۴.۱ بهبود بخشم. ۷ سال رکوردار ملی ۱۰۰ متر پروانه و جوانان به نام من ثبت بود. پس از آن نیز موفق شدم چندین مرتبه دیگر این رکورد را بهبود بخشم. در دومین دوره مسابقات شنای پیشکسوتان نیز موفق به ثبت چهار رکورد در رده سنی ۲۵ تا ۲۹ سال شدم. در آن مسابقات در ماده های ۱۰۰ متر آزاد ۱۰۰ متر قورباغه ، ۵۰ متر آزاد و ۵۰ متر پروانه رکورد های جدیدی به ثبت رساندم.
* چرا پس از شنا روی به واترپلو آوردین و چه موفقیت هایی در این رشته کسب کردین؟
بنده از ۱۱ سالگی عضو تیم نفت شهرستان ماهشهر بودم و در مسابقات سراسری وزارت نفت عضو اصلی و تاثیرگذار در تیم حضور داشتم، از روزی که رشته شنا و واترپلو از هم جدا شد ، بخاطر اینکه در آن دوران شنا نمیتوانست در مسابقات خارجی بین المللی شرکت کند و همچنین به بازیهای توپی و تیمی علاقه داشتم روی به این رشته آوردم.
یک روز تمرینی در استخر سرپوشیده امجدیه که همزمان تیم ملی شنا و واترپلو تمرین داشتند ، مسئولین فدراسیون تمرین را متوقف و از جوانان تیم ملی شنا سوال کردند که (وقت انتخاب است و باید بین یکی از این دور رشته یکی را انتخاب کنید ) و من همان روز به اتفاق یکی دیگر از دوستانم هم تیمی ام، محسن رضوانی در همان لحظه به اردوی تیم ملی واترپلو دعوت شدیم و توانستیم در بازیهای آسیایی ۱۹۹۰ پکن در تیم ملی انتخاب شویم و بعنوان کوچکترین افراد کاروان ورزشی ایران معرفی شوم.
پس از آن حدود ۱۵ سال بازیکن تیم ملی واترپلو بودم افتخار کاپیتانی تیم واترپلو تهران در بازیهای جوانان مشهد و دریافت کاپ قهرمانی و مدال طلا نسیب من شد.
در بازیهای ۱۹۹۸ تایلند متاسفانه در روز دوم پای کاپیتان تیم در دهکده بازیها مسدوم و گچگیری شد و بعد از آن حادثه تلخ بنده افتخار یدک کشیدن نام کاپیتانی را در تیم و در شروع بازیها را داشتم .
در تاریخ ۱۲/۱۲/ ۸۶ برای مسابقات آسیایی دوحه بخاطر تماس دوستم که کاپیتانی تیم ملی رو بعهده داشت (آقای محسن رضوانی) به اردوی تیم ملی به عنوان لیدر شیب (کاپیتانی) دعوت و مشغول شدم ولی به علت پیشنهادات غیر کارشناسی ریاست فدراسیون وقت اردو را ترک و به انگلستان بازگشتم .
در حاضر نیز در کشور انگلستان هستم ، مربی باشگاه و Reginal Coach و همچنین یکی از مربیان آکادمی تیم های ملی جوانان انگلستان و مربی باشگاهی شنا در انگلستان در کنار اینها بدلیل مدرک تحصیلم و تخصصم در Diploma in Exercise Referral یک سری از بیمارانی که از طریق GP (دکترهای خانواده در انگلستان) احتیاج به درمان فیزیکی دارند به ما مراجعه و با آنها کار میکنیم.
* بهترین خاطره دوران ورزشی تون چه زمانی رقم خورد؟
بهترین خاطره من در دوران ورزشی آن لحظهای بود که نخستین بار رکورد ملی ۱۰۰ متر پروانه را که مدتها دست نخورده بود را شکستم و اشک شادی در چشمانم جاری شد. پس از آن شکست تیم کره جنوبی و دریافت مدال سوم اسیایی یکی از خاطرات زیبای من بود که بار دیگر اشک شادی در چشمانم سرازیر شد. خاطره های خوب بازی با کره جنوبی که قبل از بازی نقشه های تاکتیکی را با هم بازی و هم اطاقیم (آقای محسن رضوانی) با هم طرح میکردیم و در آخر به واقعیت پیوستند برای من شیرینی خاصی دارد.
یکی دیگر از بهترین خاطره هایم بازیهای ۱۹۹۰ پکن بود که همراه با برادرم مهرزاد و دید خوب و شناختی که در بازی از من داشت دروازه تیم کره شمالی را ۳ بار در لحظه های آخر دقایق بازی که عقب بودیم باز کردیم و به نتیجه مطلوبی در آن بازی رسیدیم .
* با اعضای قدیم تیم ملی هنوز در ارتباط هستین یا خیر
تنها کسی که گهگاهی سراغی از من می گیرد فقط محسن رضوانی است ولی طی تماس واتس اپی خودم گهگاهی با بهمن، علی امیریان، علی محب ، سعید کریمی در آلمان …. در ارتباط هستم و به تازگیها با کامبیز رخشانی صحبت کردم.
* از وضعیت واترپلو ایران خبر دارید و زمانی که تیم ایران پس از ۴۴ سال مقام سوم بازی های اسیایی را کسب کرد چه احساسی داشتید؟
اخبار واترپلوی ایران را همیشه پیگیری میکنم، لحظه ای که تیم ایران موفق به کسب مدال سومی اسیا پس از ۴۴ سال شد بی نهایت خوشحال شدم و اشک شادی را در چشمانم حس کردم و همچنین با احساس غرور برای دوستانم تعریف کردم .
* در سالی که گذشت بزرگان زیادی از میان ما رفتند با کدام یک هم دوره بودین؟
بزرگان زیادی از میان ما رفتند همچون حیدرشانجانی ، منصور گروسی ، مرتضی شریعت، ایرج رئوف اذر و … روحشان شاد و یادشان جاودانه باد ، مربیان و پیشکسوتان نامدار و بزرگی هستند. در نوجوانی افتخار بازی روبروی ایرج خان را داشتم و همچنین یک بار افتخار بازی روبروی شادروان شریعت زمانی که یک مسابقه سه جانبه در اصفهان بود و تیم ما با مربیگری حسین نسیم (که خود آقای نسیم هم بازی کردند) در این رقابتها شرکت کرده بود .
* شانس واترپلو ایران برای فینال بازی های آسیایی رو چقدر میدانید و در این خصوص چه نظری دارید؟
در این مقطع هیچ اطلاعات فنی در خصوص تیم ملی واترپلو ایران ندارم ولی مطمئن هستم که ایران میتواند طی که برنامه ریزی دراز مدت، با اقتدار و قدرت سکوی اول و یا دوم آسیا را تصاحب کند .
* سخن پایانی؟
من سپاسگذارم از اینکه به فکر من بودید و امیدوارم که بچه های ایرانی بتوانند به آرزوهایشن در ورزش قهرمانی داخلی و خارجی برسند . تاریخ همیشه گویای واقعیت ها هست و هیچ وقت فراموش نمیشود.
انتهای پیام